گفتگو با كورش سلیمانی به انگیزه اجرای توافق نامه
نسل ما خیلی هم عجول نبود
لباس دونی نسل ما خیلی هم عجول نبود
تابستان سال قبل کورش سلیمانی به سفارش اصغر نوری نمایشنامه «توافق نامه» را خرید.
از درِ شهرکتاب که بیرون زد، همان جا در خیابان نشست و یک نفس، کل نمایشنامه را خواند.
او متن بعدی خویش را پیدا کرده بود؛ نمایشنامه ای فرانسوی نوشته فیلیپ کلودل با ترجمه شهلا حائری.
این نمایشنامه حالا با بازی خود او و بهنام تشکر و رامین ناصرنصیر در تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه است و با استقبال تماشاگران هم رو به رو شده.
اجرای این نمایش فرصتی شد تا با این هنرمند گفتگویی مفصل داشته باشیم در رابطه با حضورش در زمینه کارگردانی به صورت حرفه ای که به حدود ۱۰ سال می رسد و سبب شده تا او دیگر صرفاً یک بازیگر نباشد.
سلیمانی در گفتگوی خود با ایسنا از ورودش به کارگردانی می گوید، بابت وضعیت فعلی تئاتر نگرانی دارد و متاسف است که تنگناهای اقتصادی سبب شده برخی اتفاقات روی صحنه تئاتر رخ بدهد که هیچ ربطی به این هنر ندارد.
او که در ۱۰ سال گذشته بیشتر بعنوان کارگردان در تئاتر حضور داشته است، در آغاز این گفتگو در رابطه با تمرکزش بر کارگردانی تئاتر در این سال ها توضیح می دهد: «تحصیلات لیسانسم کارگردانی بود و ارشدم ادبیات نمایشی. یعنی بازیگری نخواندم ولی چون از سال ها قبل در کرمانشاه بازیگری را شروع کرده بودم، آنرا ادامه دادم. در دوره دانشکده بعنوان بازیگر و کارگردان در جشنواره دانشجویی که جهاد دانشگاهی برگزار می کرد، حضور داشتم. ازاین رو گرچه بیشتر مشغول بازیگری بودم ولی دغدغه کارگردانی هم داشتم. ولی این روند متوقف گردید تا اوایل دهه ۹۰ که ابتدا نمایشنامه «مسافران» آقای رحمانیان را در فرهنگسرای ارسباران اجرا کردم و پس از آن، امیرعلی نبویان نمایشنامه «ناگهان پیت جلبی» را بیان کرد و شروع کارگردانی حرفه ای من در این ۱۰ سال از همین کار بود که ابتدا در باشگاه دانشجویان دانشگاه تهران و بعد در تماشاخانه سنگلج روی صحنه رفت و بعنوان پرتماشاگرترین نمایش این تماشاخانه در آن سال ارائه شد. شاید این توفیق و استقبال مردم و نقدهای مثبت بر من تأثیر گذاشت و فکر کردم حالا که درس کارگردانی خوانده ام و تجربیاتی هم دارم، وارد فضای حرفه ای بشوم.»
او سال هایی را یادآوری می کند که تئاتر ایران چند سالن محدود داشت، مجموعه تئاترشهر، تالار مولوی که ویژه دانشجویان بود و تماشاخانه سنگلج که فعالیتش افت و خیزهایی داشت.
به خودمان اجازه نمی دادیم به اجرای عمومی فکر کنیم
سلیمانی با یادآوری فضای تئاتر در آن مقطع و ضمن اشاره به خصوصیت های نسل خودش ادامه می دهد: «نسل ما خیلی هم عجول نبود. ما پس از فارغ التحصیلی، به این فکر می کردیم که هم اکنون چه کسانی در جایی مانند تئاتر شهر کار به صحنه می برند. چون آن دوره سالن های تئاتر هم بسیار محدود بود و مانند امروز تماشاخانه های خصوصی وجود نداشت. از سوی دیگر در این سالن های محدود، استادان بزرگی مانند بهرام بیضایی، حمید سمندریان، علی رفیعی، قطب الدین صادقی، خانم پروانه مژده یا نسل بعدی مانند آقایان رحمانیان، علیرضا نادری، یعقوبی، امجد و... مشغول به کار بودند که اصلا ما به خودمان اجازه نمی دادیم به اجرای عمومی نمایشی فکر نماییم. حالا درست یا غلط، نگاه ما چنین بود. توقع ما شرکت در جشنواره دانشگاهی بود و اجراهای ۵، ۶ روزه در پلاتو هنرهای زیبا.»
پس از «ناگهان پیت حلبی» که یک کار ایرانی طنز با مباحث جدی در رابطه با مباحث فرهنگی بود، سال ۹۶ نمایش «فالو می» را بر مبنای نمایشنامه «چشم عمومی» نوشته پیتر شفر در تالار مولوی روی صحنه برد، نمایشی با مبحث عشق و این که چگونه روابط عاشقانه زوج ها به سردی می گراید.
سال ۹۷ با اجرای «خرده نان» سپری شد که این نمایش هم چون دو اثر قبلی با استقبال تماشاگران رو به رو شد.
کارگردان، انتخاب می کند ولی بازیگر، انتخاب می شود
با اجرای این آثار، کورش سلیمانی، دیگر خویش را در مقام کارگردان تثبیت کرد.
او در رابطه با انتخاب این شاخه توضیح می دهد: «در کارگردانی، خودت انتخاب گری ولی در بازیگری، انتخاب می شوی حالا یا شانس داری و برای کاری دعوت می شوی که مطابق سلیقه و نگاهت به جهان باشد که امکان دارد کمتر پیش بیاید ولی در کارگردانی، دستت بازتر است به جهت اینکه مطابقه میل خودت کار کنی. این خصوصیت کارگردانی سبب شد که از همان دوران دانشجویی درگیر این مورد باشم. همچنانکه در دوره دانشجویی نمایش «چند و چون به چاه رفتن چوپان» را در جشنواره دانشجویی اجرا کردم که چند جایزه اصلی را برد ولی در آن سال ها مثل هم اکنون، خیلی فضا برای دانشجویان باز نبود. هم اکنون یک کار موفق دانشجویی در فضای حرفه ای هم اجرا می شود که خوبی ها و بدی هایی دارد ولی آن سال ها به جهت اینکه یک دانشجوی فعال بخواهد وارد فضای حرفه ای بشود، شرایط خیلی دشوار بود. ازاین رو با احتیاط می توانستیم به کارگردانی فکر نماییم و این شد که مابین خواسته و عمل، فاصله ای افتاد تا این که در دهه ۹۰ تلاش کردم به صورت جدی به این سمت بیایم.»
همیشه خودم تهیه کننده بوده ام
سلیمانی که در اجرای نمایش هایش، تهیه کنندگی را هم بر عهده دارد، در اینباره هم می گوید: «در تمام این سال ها خودم کارهایم را تهیه کرده ام. به این صورت که در سریال یا پروژه ای بازی می کردم و پولی می گذاشتم برای ساخت تئاتر و خدا را شکر که همه هزینه ها باز می گشت.»
نمایش «سکوت سفید»
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب