هنرمندان در فرانسه چقدر آزادند؟
لباس دونی: بعد از انتشار دور اخیر کاریکاتورهای مورد اعتراض ایران در یک نشریه فرانسوی و مجادله دیپلماتیک حاصل از آن، برخی مقام های سیاسی فرانسه، این اقدام را در امتداد وجود آزادی بیان در این کشور توصیف و از اعتراض طرف های ایرانی، تعجب خودرا ابراز کردند. اما آیا کجاست در جهان که آزادی بیان مطلق در آن وجود دارد یا مصداق مهد آزادی است. آیا فرانسه است؟
نگاهی به سابقه رفتار حکومت فرانسه با هنرمندان جریان مخالف در این کشور نشان میدهد که مفهوم آزادی بیان در این کشور نیز تنها در موردهایی ارزش تلقی می شود و تنها در صورتیکه از خط قرمزهای ترسیم شده عبور نکند، مصداق می یابد.
به گزارش لباس دونی به نقل از ایسنا، در شماره ۲ ژوئیه ۲۰۰۸ همین نشریه شارلی ابدو که مورد بحث شده است، کاریکاتوریستی به نام «Cine» ظهور «ژان سارکوزی» سیاست مدار فرانسوی را با کنایه و بطور خاص به نامزدی او با یک یهودی ارتباط داد؛ هجوی که مدیر این نشریه «فیلیپ وال» آنرا تاب نیاورد و این کارتونیست را در تاریخ ۱۶ ژوئیه ۲۰۰۸ از کار برکنار کرد. وی در توضیح این اخراج اظهار داشت: این اظهار نظر می تواند به عنوان پیوندی بین تغییر دین به یهودیت و موفقیت اجتماعی تفسیر شود، که این امر در مقابل قانون، نه قابل دفاع و نه پذیرفتنی است.
این قضیه بازتاب چندانی در رسانه ها ایجاد نکرده اما نشان داد آزادی بیانی که این نشریه و حامیانش اهتمام در دفاع از آن دارند واقعاً محدودیت هایی دارد و البته این محدودیت ها انتخابی است. طبیعی است اگر اظهار نظر این کارتونیست را به عنوان پیوندی بین گرویدن به یهودیت و موفقیت اجتماعی بتوان تفسیر کرد، بدین سبب انتشار کاریکاتورهای چند سال پیشش را که به پیامبر اسلام (ص) جسارت می کرد، را نیز به پیوند بین اسلام و تروریسم می توان تفسیر کرد. این در حالیست که مدیران نشریه شارلی ابدو بارها در تائید کاریکاتورهای خود درباره ی مقدسات اسلام، آنرا نوعی آزادی بیان تعبیر کرده اند که به آن نباید خرده گرفت.
بنابراین با قاطعیت می توان گفت، حق و آزادی بیان که توسط «امانوئل مکرون» رییس جمهور فعلی فرانسه و برخی دیگر از روشنفکران فرانسوی به آن تاکید می شود، مانند همه جای جهان، مفهومی بسیار نسبی است. اقدامات عملگرایانه دولت فرانسه و رسانه های فرانسوی مقابل «دیودونه امبالامبالا» طنزپرداز، نیز موید این مساله است. در سال ۲۰۰۰ «دیودونه» به عنوان فعال سیاسی طرفدار چپ شناخته و سپس به یهودستیزی متهم شد.
انتقادهای مخالف و موافق وی در فرانسه فراگیر شد و شکایت هایی از او برای مطلب هایی که در طنز خود به کار می برد، از جانب شخصیت ها و انجمن های محافط منافع اسرائیل به دادگاه ارائه شد. در این میان، حضور وی در رسانه های فرانسه به تدریج محدود و سپس ممنوع التصویر شد و اجرای نمایش هایش در شهرهای مختلف نیز کنسل شد.
این کمدین که قبلاً در همه شبکه های تلویزیونی فرانسه حضور داشت، بیش از یک دهه است تقریباً ناپدید شده است. او با با شکایت های زیادی رو به رو بود شد و حتی صفحه اش در یوتوب نیز بسته شد. گرچه «دیودونه» پوزش خواست اما شوخ طبعی خودرا مقابل جامعه یهودی متوقف نکرد؛ چیزی که برمبنای حق آزادی بیان در فرانسه نباید مشکل خاصی برای او ایجاد می کرد.
اما افزایش محبوبیت این هنرمند در بین مردم فرانسه، با وجود سانسور رسانه ها سبب شد «مانوئل والس» نخست وزیر سابق فرانسه علناً انگشت بهتان را به سمت او نشانه رفته، قول دهد که او را ساکت کند!
این طنزپرداز در اظهار نظری گفته: «ما در کشوری زندگی می نماییم که در آن حق ابراز وجود داریم اما چرا ناگهان در مورد موضوعی نمی توانیم خودمان را بیان کنیم؟ خب، در این کشور، صدها میلیون سیاه پوست را به مدت ۴۰۰ سال به بردگی فرستادند، با این وجود، «میشل لیب» در نمایشی یک سیاه پوست را نشان داد که نقش میمون را بازی می کرد و سوراخ بینی سیاه پوستان را با عینک مقایسه کرد. او نه فقط از انجام کارش منع نشد، حتی نشان افتخار هم گرفت…».
سیاست دوگانه فرانسه در موضوع آزادی بیان به این جا ختم نمی شود و نمونه های زیادی در تائید آن دیده می شود. «ژان لوک گدار» از پیشتازان موج نوی سینمای فرانسه که سال قبل میلادی در سن ۹۱ سالگی درگذشت نیز همیشه کارگردانی تحسین شده در فرانسه نبوده است. « گدار» پیش از ورود به جمع بزرگترین فیلمسازان فرانسوی، چهره ای دردسرساز برای حکومت بود.
در اوایل دهه ۱۹۶۰، فرانسه در آشوب بود و در بین تنش های نظامی و اجتماعی ناشی از جنگ استقلال الجزایر (۱۹۵۴-۱۹۶۲) و شروع یک جمهوری جدید از سال ۱۹۵۸، فیلم های کاملا سیاسی تولید شده توسط «ژان لوک گدار» و بطور کلی کارگردانان موج نو با استقبال مواجه گشتند اما اجازه نمایش بدون سانسور را نداشتند.
تنها در طول یک سال، دو فیلم گدار خبرساز شدند. وی در سال ۱۹۶۰ میلای، «سرباز کوچک» را ساخت؛ زمانی که نخستین فیلم بلندش با عنوان «از نفس افتاده» بتازگی برای افراد زیر ۱۶ سال ممنوع شده بود. داستان «سرباز کوچک» در سال ۱۹۵۸ و در جریان جنگ الجزایر، یک فراری را به عنوان قهرمان داستان را به تصویر می کشد و آنچه را که واقعاً در فرانسه درحال روی دادن بود، مانند استفاده از شکنجه را مورد نقد قرار می داد و این مساله موجب شد وزیر اطلاعات آن زمان «لوئی ترنوآر» فیلم «سرباز کوچک» را تا سال ۱۹۶۳، یعنی یک سال بعد از پایان جنگ، توقیف کند.
«ژان ماری لوپن» یکی دیگر از نمایندگان پارلمان، حتی خواهان اخراج گدار از فرانسه شد. سال بعد فیلم دیگری از گدار با عنوان «یک زن متاهل» نیز اجازه نمایش نیافت و تنها با تغیر عنوان فیلم و تدوین مجدد اجازه یافت. این ها اتفاق هایی بود که درحقیقت موضع سیاسی رادیکال این کارگردان را که چهار سال بعد با وقایع می ۱۹۶۸ همراه شد برجسته کرد، سالی که گدار به همراه فیلمسازانی چون «فرانسوا تروفو» رهبری اعتراضاتی بزرگ را بر دوش گرفت که مانع از برگزاری جشنواره فیلم کن شد.
در موردی دیگر، در سال ۲۰۱۱ و در شصت وچهارمین دوره جشنواره کن نیز «لارس فون تریر»، کارگردان نامدار سینما یاروپا با فیلم «مالیخولیا» جنجال زیادی در جشنواره به راه انداخت و با اظهاراتی که در پشتیبانی از نازی و هیتلر داشت، مورد انتقاد شدید منتقدین قرار گرفت؛ تا جایی که مسئولان جشنواره کن با چهره نامطلوب خواندن فون تریر، وی را مجبور به ترک کاخ جشنواره کن کردند و هفت سال طول کشید که او بار دیگر بتواند مجوز حضور در جشنواره کن را کسب کند.
این ماجرا در فرانسه قبل تر هم با دادگاهی و محکوم کردن «روژه گارودی» روشنفکری که واقعیت ماجرای هولوکاست را در جریان جنگ جهانی دوم زیر سؤال برده بود، انجام شده بود.
سیاست فرانسه در قبال آزادی بیان در برخورد با چهره های هنری که بر خلاف دیدگاه غالب حاکم بر این کشور حرکت می کنند، حاکی از آنست که مفهوم آزادی بیان در این کشور نیز مثال های نقضی دارد ادعای وجود مطلق آنرا با چالش جدی مواجه می کند.
منابع: الحکم، مدیل ایست مانیتور، سیاتل گلوبالیست، ورایتی
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب