حجت الله ایوبی:
دولت ها می توانند هنری را نابود کنند یا اعتلاء بخشند
به گزارش لباس دونی پنجمین نشست از سلسله نشست های راهبردی فرهنگستان هنر با سخنرانی دبیرکل کمیسیون ملی یونسکوی ایران برگزار گردید.
به گزارش لباس دونی به نقل از روابط عمومی فرهنگستان هنر، نشست تخصصی «سیاست گذاری هنر، رویکرد بومی، نگاه جهانی» با سخنرانی حجت الله ایوبی، دبیرکل کمیسیون ملی یونسکوی ایران، سه شنبه، ۱۶ شهریور ۱۴۰۰، برگزار شد.
در این جلسه اسماعیل پناهی، دبیر این سلسله نشست ها، با ذکر این که این برنامه پنجمین نشست از سلسله نشست های راهبردی فرهنگستان هنر است که بر بحث های سیاستگذاری هنر متمرکز شده است، توضیح داد: در جلسات گذشته بحث هایی درباره الگوها و مدلهای سیاستگذاری فرهنگ به صورت کلی و هنر از سوی دولت های مختلف عنوان شد که این سیاستگذاری ها طیفی را تشکیل می دهد. برخی از دولت ها تسهیلگر و حمایتگر فرهنگ و هنرند و بعضی رویکرد دیگری دارند که به تصدی گری و کنترل گری فرهنگ و هنر می پردازند و بعضی هم، در میانه های این طیف، تلفیقی از این دو رویکردند.
او اضافه کرد: در دهه های اخیر با مساله مهم جهانی سازی و جهانی شدن مواجهیم و برای ورود به مباحث سیاستگذاری ناچاریم تحولات جهانی را هم در نظر بگیریم. خیلی از قدرت های جهانی حوزه فرهنگ و هنر و رسانه برنامه ریزی های کلان برای اثرگذاری در تحولات فرهنگ و هنر دارند که گاهی، بخصوص در عرصه رسانه، به منازعاتی هم می رسد. بر همین اساس، خیلی از دولت ها و جوامع برای سیاستگذاری در حوزه فرهنگ و هنر بومی خود مجبورند نگاهی به تحولات جهانی هم بیندازند. این انتخاب نیست، بلکه لزوم است. همگامی و همراهی با تحولات جهانی و ایفای نقش و اثرگزاری در تحولات جهانی یکی از اولویت هایی است که دولت های مختلف در سیاستگذاری های فرهنگ و هنر خود باید در نظر بگیرند. بر همین مبنا و در جهت مباحثی که عنوان شد، دکتر ایوبی که در این عرصه ها تجاربی بسیار پرارزش هم در ایران و هم در سطح جهانی دارند به طرح بحث خواهند پرداخت.
سیاست گذاری هنری امری نو و معاصر
حجت الله ایوبی در این وبینار با ذکر این که سیاستگذاری فرهنگ و هنر موضوعی بسیار قدیمی و کهن نیست، به شروع بحث پرداخت و اظهار داشت: هنر امری قدیمی و کهن است. در کشوری مانند ایران، با داشتن هنرهای چندصدساله و چندهزارساله، مزیت نسبی ما فرهنگ و هنر است. در فرانسه، قبل از انقلاب فرانسه، هنرهایی چون تئاتر و نمایش و نقاشی وجود داشت و صاحبان قدرت گاهی به اهالی هنر سر می زدند و کمک می کردند. ولی در هیچ کدام از این دوران ها از سیاستگذاری هنری سخنی به میان نمی آید. سیاستگذاری هنری و فرهنگی وقتی در جهان معاصر اتفاق می افتد که مناسبات دولت و هنر به صورت قانونمند شکل می گیرد؛ یعنی از وقتی که هنر در دستور کار دولت مردان قرار گرفت و دولت ها به این نتیجه رسیدند که می شود از بودجه های عمومی برای هنر هزینه کرد. از این روزگار است که میتوان گفت سیاستگذاری هنر شکل گرفت. فرانسوی ها مدعی اند که سیاستگذاری فرهنگی را، پیش از جنگ جهانی دوم، در وزارت علومشان، ژان زی (Jean Zay) شروع کرد. او از علاقه مندان به فرهنگ و هنر بود و تئاترهای خیابانی را راه اندازی نمود و جشنواره فیلم کن را نیز، که امروز یکی از افتخارات فرانسه است، برپا کرد. بسیاری دیگر معتقدند که سیاستگذاری عمومی در دنیا، به معنای مدرن آن، از سال ۱۹۵۸م آغاز شد؛ یعنی زمانی که آندره مالرو (André Malraux) به ژنرال دوگل (Charles de Gaulle) گفت شرط او برای حضور در دولتش تصویب وزرات خانه ای به نام فرهنگ است. بعدها که خاطرات ژنرال دوگل چاپ شد، دوگل در نامه ای به نخست وزیرش نوشت جایگاهی تعریف کنید تا مارلو در کابینه باشد. یعنی آنها تا سال ۱۹۵۸م به این جمع بندی نرسیده بودند که فرهنگ و هنر قابل این است که وزارت خانه ای برایش درست شود. بدین ترتیب آندره مارلو وزارت فرهنگ را تأسیس کرد و بودجه فرهنگ را بالا بردند و سینما را از وزارت خانه صنعت گرفتند و به وزارت خانه فرهنگ ملحق کردند و ۱۰ سال مهم و درخشان در تاریخ فرهنگ و هنر فرانسه رقم خورد و وزارت خانه فرهنگی تشکیل شد که کشورهای مختلف از روی آن الگوبرداری کردند و دارای وزارت خانه ای به نام فرهنگ شدند. از آن تاریخ بود که هنر و فرهنگ در دستور کار دولت ها قرار گرفت.
سیاست گذاری، مداخلات دولت ها در حوزه فرهنگ است
او اضافه کرد: در کشورهای مختلف این گونه بود که متوجه نسبت امنیت و ارتش و دفاع و مسائل اقتصادی و اجتماعی و... با منافع عمومی بودند و برای آنها از مالیات و بودجه عمومی استفاده می کردند، اما این که چه اهمیتی دارد که برای موسیقی یا نقاشی از بودجه عمومی استفاده شود، ملموس و قابل درک نبود. زمانی طولانی بُرد که این مورد جا افتاد که ارزش موسیقی و هنر تجسمی کمتر از بقیه مسائل نیست و خیلی از مسائل و مشکلات را میتوان با فرهنگ و هنر حل کرد و این نقطه آغاز این فکر بود که هنر با منافع ملی نسبتی دارد و چون با منافع عمومی نسبتی دارد، میتوان از بودجه عمومی برای آن هزینه کرد.
دبیرکل کمیسیون ملی یونسکوی ایران افزود: از دهه پنجاه در کشورهای مختلف مداخلات دولت ها در حوزه فرهنگ شکل گرفت و نام آنرا سیاستگذاری فرهنگی گذاشتند. در خیلی از کشورها این مداخلات به علت هراسی بود که مردان سیاست از فرهنگ و هنر داشتند و خیلی از کشورها با ممیزی و ارشاد شروع کردند. اما آرام آرام که جلو آمدند دیدند جهان هنر جهان خطرناکی برای سیاست نیست و می تواند کمک نماید. اتفاقی که در دهه قبل افتاد، اتفاقی بسیار مهم می باشد که در گذشته های دورتر نبود. تا دهه قبل اگر دولت ها به فرهنگ و هنر کمک می کردند، بخشی اش به علت کاری بود که در عرصه اجتماعی انجام می دادند و یارانه می دادند که فرهنگ و هنر به مسائل اجتماعی کمک نماید و بخشی اش هم در ارتباط با رقابت بین شهرها و شهردارها و سیاست مداران بود. علاوه بر آن در خیلی از کشورها هنر دارای رسالت ایدئولوژیک هم بود. اما آرام آرام هنر قابلیت دیگری از خود نشان داد و آن قابلیت ایجاد شغل پایدار و درآمد و بازار هنر بود که با بازار هنرهای تجسمی و سینما شروع شد و گردش پولی که صورت گرفت و شوقی که هنر آفرید به رویدادی بی بدیل بدل شد.
ایوبی افزود: بر مبنای گزارشی که اتحادیه اروپا هر سال منتشر می کند، قبل از شیوع ویروس کرونا، سالانه ۶ میلیون شغل پایدار به واسطه هنر و صنایع خلاق بوجود آمده است که رقمی بسیار قابل توجه است. شغل هنری خلاقانه است و سبب کمال فرد می شود و سرمایه کلان فراوانی برای خلق این شغل لازم نیست. بعنوان مثال در زمان حضور بنده در سازمان سینمایی تجهیزات راه اندازی سینماهای سیار خریداری شد. با هر دستگاه سینمای سیار که به مبلغ ۳۰میلیون تومان خریداری شده بود، سه شغل بوجود آمد که بسیار قابل توجه است. امروز هنر پول ساز و شوق افزا و کارآفرین است.
مداخله هوشمندانه و غیرهوشمندانه دولت در امر فرهنگ
او اضافه کرد: ما با پدیده ای به نام مداخله دولت روبه روییم. مداخله دولت اگر هوشمندانه باشد، می تواند سبب اعتلای فرهنگ و هنر در کشور شود و اگر هوشمندانه نباشد، می تواند سبب نابودی فرهنگ و هنر شود. در دولتی مثل ایران که بخش خصوصی نمی تواند به داد فرهنگ و هنر برسد همه چیز به دولت بازمی گردد و دولت، در کشوری مانند ایران که مزیت نسبی آن هنر است، می تواند پول بریزد و هنری را نابود کند. بعنوان مثال دولت در دورانی پول دار بود و پول در سینما ریخته شد و تمام مناسبات طبیعی سینما را از بین بردند. دولت می تواند با رفتن به سراغ یک هنر بقیه هنرها را از دستور کار خارج کند و از بین ببرد. دلیل این که در برخی از کشورها سینمای تجاری بر سینمای فرهنگی پیروز شد، این بود که چون سینمای تجاری پول ساز بود، آنرا تقویت کردند و سینمای فرهنگی و هنری را رها کردند و این سینما نابود شد.
او با ذکر این نکته که هوشمندی در مداخله دولت ها به این معناست که دولت با دقت و ظرافت به مداخله بپردازد، اظهار داشت: دولت مردان باید وقتی وارد بازار هنر می شوند هنر تجاری و فرهنگی را از هم جدا کنند. اگر قرار باشد در ایران فقط کسانی که در سطح حافظ و سعدی و شعرای بزرگ اند حمایت شوند، حافظ و سعدی دیگری به وجود نخواهد آمد. بعنوان مثال یکی از حمایت های مالی هوشمندانه از هنر در دیگر کشورها بگونه ای که هنر اصیل صدمه نبیند، این است که دولت از همه هنرمندانی که می خواهند نخستین نمایشگاهشان را برگزار کنند، حمایت می کند و هزینه سالن و پوستر و... را می دهد و به هنرمند جوان کمک می نماید که نمایشگاهش را برگزار کند. از دومین نمایشگاهِ هنرمند هم با درصد کمتری حمایت می کند، ولی برای نمایشگاه سوم به هنرمند می گوید باید خودت روی پای خودت بایستی. این کشورها برای هنرمندان برجسته و پیش کسوت جایگاه و موقعیتی و حمایتی قائل اند اما می گویند باید از هنرمندان آماتور هم که می خواهند وارد عرصه هنری شوند پشتیبانی و حمایت کرد.
دبیرکل کمسیون یونسکو افزود: از سویی دیگر تولیداتی داریم که بازار ندارند و برای بازار هم درست نمی شوند، ولی باید باشند. این مساله بخصوص در سینما روشن تر دیده می شود. دولت ها در کشورهایی که به این مورد اهمیت می دهند از سینمای تجاری مالیات می گیرند و این مالیات وارد صندوقی می شود که به فیلم اولی ها کمک می نماید. یک نمونه برای مثال این مورد پروژه اکران فیلمهای هنر و تجربه در ایران است. در این پروژه هزینه تمام سالن هایی را که فیلمهای هنر و تجربه در آن به نمایش درمی آید دولت پرداخت کرده و تمام درآمد فیلم مال صاحبان فیلم است. همینطور دولت در پخش و برگزاری افتتاحیه فیلم هم کمک می نماید و این امر سبب رونق بسیار این سینما شد. این نمونه یک دخالت هوشمند دولت در امر فرهنگ و هنر است.
دولت با اقتدار نمادین خود به فرهنگ و هنر کمک کنند
او افزود: نکته دیگر آنکه دولت ها با استفاده از اقتدار نمادین خود، بی این که خودشان هزینه کنند، به فرهنگ و هنر کمک کنند. از تجربه دولت و کشورهای دیگر که از اقتدار خود فقط در زمینه صدور مجوز و... بهره برده اند بهره ببریم و ببینیم نتیجه کار آنها چه شد. از طرفی عملکرد کشورهایی را که برای ساخت وسازهای عمرانی بزرگ خود قانون یک درصد خرید آثار هنری را اجرا کرده اند و سبب انقلابی بزرگ در زمینه چرخش هنر شدند ببینیم و با استفاده از آن تجربیات در کشور برنامه ریزی و مداخله نماییم. دولت ها باید با این دید برای رونق فرهنگ و هنر از اقتدار خود استفاده کنند. بعنوان مثال در استانهای مختلف از بودجه های عمرانی شان برای خرید اثر هنری هنرمندان بومی همان شهر استفاده کنند و بر در و دیوار ادارات و بناهای عمومی خود نصب کنند.
او افزود: یکی از طریق هایی که کشورهای دیگر در پیش گرفته اند و سبب رونق فرهنگ و هنر است استفاده از قدرتی است که با کاهش مالیات اتفاق می افتد. مثلا در برخی از کشورها این قانون وجود دارد که هر کس اثر هنری خریداری کند و به مدت زمان مشخصی در مکان عمومی به نمایش بگذارد، ۵۰درصد از مالیات بر درآمدشان بخشیده می شود. مثلا اگر فردی صاحب درمانگاهی باشد و با ارزش افزوده درآمدش اثر هنری خریداری کند و در محیط کار خود به نمایش بگذارد، به مدت پنج سال هم ۵۰درصد مالیاتش کسر می شود و هم ارزش تابلوها در این زمان چندبرابر می شود. با این کار هم بیماران و همراهانشان در هنگام حضور در محیط درمانی با رنگ و فرم و زیبایی مواجه می شوند و هم چرخ اقتصاد هنر می چرخد.
ایوبی در پایان اظهار داشت: نکته دیگری هم که در پایان باید به آن اشاره کنم این است که ما در کشورمان نگران سبک زندگی مردم و... هستیم و دوست داریم ایرانی سبک زندگی خویش را داشته باشد. این سبک زندگی چطور درست می شود و هنر چقدر می تواند به این امر کمک کند؟ آنچه در بیرون بعنوان عینیت مطرح است، به تعبیر پی یر بوردیو (Pierre Bourdieu)، در خلال فرایندی آرام آرام بخشی از وجود ما می شود و بخشی از زمینه ناخودآگاه و ناهشیار ما را تشکیل می دهد. درصد بالایی از رفتارهای ما از این ضمیر ناخودآگاه است؛ همه ژست هایی که داریم، ادبیات، نحوه سخن گفتن و جز آن از ضمیر ناخودآگاه ما برمی آید و خروجی آن ذوق، سلیقه، ذائقه، حرکات و رفتار ما را شکل می دهد. برای همین است که رفتار ایرانیان با رفتار اروپایی ها متفاوت می باشد. اگر ما دائماً رنگ ببینیم، موسیقی اصیل بشنویم، بناهای زیبای با معماری ایرانی ببینیم، این دیدارها آرام آرام بخشی از وجود ما می شوند و ضمیر ناهشیار ما را می سازند و سبک زندگی را تغییر می دهند و به سمت داشته های فرهنگی خود می رویم.
این پژوهشگر سخنان خویش را با این نتیجه گیری به پایان برد که سیاستگذاری هنری یعنی رابطه دولت و هنر و این امری اجتناب ناپذیر است؛ اگر هوشمندانه باشد، سبب ارتقای فرهنگ و هنر، و اگر هوشمندانه نباشند، سبب از بین رفتن فرهنگ و هنر می شود. پیشنهاد می کنم تجربه های مفید جهانی را بومی و از آن استفاده نماییم و تجربه های ایرانی خویش را هم زنده نماییم. اگر می خواهیم سبک زندگی را عوض نماییم، راه آن فقط سفارش و ارشاد و نصیحت نیست، راهش استفاده از ظرفیت بی بدیل هنری است که در ایران وجود دارد.
این نشست مجازی با پرسش و پاسخ همراهانِ برخط به پایان رسید.
منبع: lebasdooni.ir
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب