واكنش شجریان در پی انتشار مطلبی انتقادی در یكی از رسانه ها؛
جایی كه مردم باشند، من هم خواهم بود
به گزارش لباس دونی همایون شجریان خواننده موسیقی كه تمایل چندانی به حضور رسانه ای نداشته و مدتهای مدیدی است كه برگزیده رو در روی اصحاب رسانه قرار نگیرد بواسطه مطلب انتشار یافته در یكی از رسانه ها از این هجمه ها خسته شده و با انتشار سرگشاده ای ضمن پاسخ به رسانه مذكور سكوت خویش را شكست.
مدتی است تبلیغات گسترده ای در باره رونمایی از آلبوم افسانه چشمهایت كه به آهنگسازی مهیار علیزاده و حضور مشترك دو خواننده مطرح ایران یعنی علیرضا قربانی و همایون شجریان شروع شده و از قرار معلوم این آلبوم در نیمه آبان ماه رونمایی خواهد شد.
عوامل اجرایی این پروژه با ایده و دستور مدیر هنری این رویداد هنری برای تهیه جلوه های بصری و عكاس و آنچه برای تبلیغات لازم است، مبادرت به عكاسی از این دو هنرمند در لوكیشن «ایران مال» كردند و بعد از انتشار این عكسها یكی از رسانه ها از این مبادرت به شدت انتقاد كرده و آن را نماد تجمل و اشرافی گری دانست.
متن مطلب سراسر انتقادی كه در یكی از رسانه ها با تیتر برای ایران بخوانید نه ایران مال انتشار یافته به شرح زیر است:
«همایون شجریان و علیرضا قربانی» آهنگ مشترك خویش را در «ایران مال» اجرا كردند! در جایی كه نماد شهوت ثروت و ثروت برآمده از انباشت بی حساب وكتاب سرمایه و سمبل عبور از همه دستاوردهای دینی و اخلاقی بشر است.
در ادامه این مطلب آمده است: فلسفه هنری كه در راه راه پله های ایران مال، گام برمی دارد، همان است كه توده های مردم و طبقات پایین اجتماع را از درك و فهم هنر عاجز و مخاطب هنر را فقط طبقه بالا و سرمایه داران و خرده سرمایه داران می داند؛ طبقه ای كه ثروت و شهرت دو خصوصیت آن است و تحقیر و تحمیق توده های مردمی، كار آن.
این رسانه می افزاید: بی شك همایون شجریان نخبه هنری و چكیده موسیقی ایران است، اما ایران نه «ایران مال»!
این رسانه در ادامه افزوده است: مردم ایران قرن هاست كه «هنر نزد ایرانی ها است و بس» را كه نشانه جاری بودن هنر در بین عموم مردم است، به رخ نظام های سرمایه داری كه هنر را در سالن های لاكچری محبوس كرده اند، كشیده اند و هنر مردمی را به هنر اشرافی برتری داده اند.
در این مطلب آمده است: هنرمندان ایرانی معمولاً از مردم زیاد دم می زنند و كمتر در مقابل مردم از «مایه و مال» سخن می گویند، اما مایه اصلی هنر در ارتباط صحیح، محترمانه و خلاقانه با مخاطبان هنر است. شما برای در و دیوار آواز نمی خوانید، اگر برای مردم می خوانید، بروید در جنوب شهر، بروید در نازی آباد، بروید جایی كه صدای شما در همهمه و هیاهوی صدای مشتاق مردم بپیچد نه در جایی كه انعكاس صدای شما از دیوارها و ستون های بلند «ایران مال» نغمه «ثروت انباشته شده» را ساز كند!
این رسانه در مطلب خود اضافه كرده است: نگویید كه این صرفاً یك «لوكیشن لوكس» بود كه می توانست جای دیگری باشد. شما به مقبره سعدی و حافظ نرفته اید، در یك سالن اختصاصی موسیقی اجرا نكرده اید، شما نماد ابتذال سرمایه و انفعال اخلاق و سمبل مصرف و مصرف گرایی و یك «دكان به تمام معنا» را برای ترانه سرایی و آوازخوانی از غزل ها و ترانه های عرفانی برگزیده اید! این پارادوكس مشمئزكننده، هنر زیبای شما را به تمامی تخطئه كرد.
در این مطلب آمده است: چگونه غزل های عارفانه تاریخ معرفتی ایران زمین یا ترانه های عاشقانه شاعران معاصر را در یك «مال» می خوانید؟ لابد از سعدی می خوانید كه «ما گدایان خیل سلطانیم»؟ یا از حافظ می خوانید كه «حجاب چهره جان می شود غبار تنم»؟! آن هم در جایی كه خود حجاب عالم امكان است! یا از احمد شاملو، «درد مشترك» را می خوانید؟! كدام درد؟ مشترك با كه؟
این رسانه افزوده است: نه این «كنسرت های همایونی» جایی برای مردم نمی گذارد و جایی برای اخلاق! بیایید برای مردم بخوانید. قرار بود در خیابان و مقابل مردم اجرا كنید، چه شد كه سر از «مال» در آوردید؟
شكست سكوت
پس از انتشار این مطلب همایون شجریان ضمن انتشار جوابیه خود به این متن انتقادی متن پاسخ خویش را از راه رابط خبری خود در اختیار رسان ها قرار داد.
پرس و جوهای خبرنگار موسیقی ایرنا در باره اینكه چرا هنرمندی كه چندان علاقه ای به حضور در رسانه ها نداشته و معمولا به درخواست های مصاحبه از راه رسانه ها پاسخ منفی می دهد، این دفعه تصمیم به استفاده از تریبون رسانه های رسمی گرفته است به این پاسخ منتهی شد كه «او از این همه تنگ نظری و نگاه انتقادی به دور از انصاف خسته شده و تصمیم به انتشار جوابیه گرفته است».
متن جوابیه همایون شجریان كه ضمن انتشار در صفحه شخصی خود به ایمیل خبرنگاران ارسال شده به شرح زیر است:
«چند سالی می شود كه پس از هر حركت و خبری از فعالیت های صاحب این قلم، عده ای كمر به تخریب می بندند.
اینكه انگیزه و غایت شان چیست باشد برای فرصتی بهتر. همیشه بوده اند كسانی كه به نقد اصولی و هنری كارهای من پرداخته اند و با نگاهی عالمانه و قلمی پاك و آزاده نقطه نظرات شان را به نگارش درآورده اند اما گروهی هم بوده اند كه به مثال قداره كشان و قمه كشان، قلم از پر شال برداشته اند و با جوهر حسادت و تعصب كور و به قصد تخریب وارد عمل شده اند. اینها به سیاق آن قمه كشان، قلم كشانند.
زمانی كه برای كنسرت خیابانی بی مرز و محدوده و برای صدها هزار نفر علاقه مند درخواست دادم، گفتند به دنبال شهرت است و فرمودند به جای این بلندپروازی ها چند شب در سالن كنسرت مجانی اجرا كند! ما صحبت از چه می كردیم و آنها چه پاسخی می دادند. مقصود من از اجرای خیابانی، بردن موسیقی به متن شهر بود. به خیابان. به جایی كه هر رهگذری فارغ از همه چیز شنونده ام باشد. قصد من از ایده ی كنسرت خیابانی تنها مجانی بودن آن نبود و اینان درنیافتند كه كنسرت خیابانی یعنی كنسرت برای رهگذران. چه فقیر و چه دارا. چه همدل و همراه و چه اهل احوالاتی دیگر. این یعنی معجزه ی موسیقی كه هیچ مرزی نمی شناسد. همه را برابر و یكسان زیر سقف لاجوردی خود جمع می كند. با هر زبان و فرهنگ و مسلكی. این یعنی بامداد تا شبی نواختن و خواندن همانند نوازنده ای تنگدست كه در كوچه و خیابانی دارد موسیقی اش را به گوش همه می رساند نه خواندن و نواختن در سالنی خاص در زمانی خاص و با محدوده و مرزی مشخص. حكایت كنسرت خیابانی كه این چنین با جوهر قلم كشان زهرآلود می شود، وای به حال حركت های دیگر كه خدای ناكرده منافع مالی هم به دنبال داشته باشد.
اوج هنر قلم كشان در كنسرت «سی» به عرصه نمایش درآمد و از خودی و غیر خودی شنیدیم و هیچ نگفتیم و هنوز ادامه دارد. اخیرا حضور حقیر همراه علیرضا قربانی در لوكیشن انتخابی مدیر هنری به منظور گرفتن چند عكس و مصاحبه، همراه تصاویر در رابطه با آیین رونمایی كه آن هم تنها به علت خاص بودن طراحی كتابخانه و دالانی با معماری ایرانی از جانب ایشان پیشنهاد گردیده بود، برای قلم كشان ایجاد انگیزه كرده است. تا امروز كه روزانه هزاران نفر از اقشار مختلف مردم به بازدید و خرید و عكس یادگاری می پرداخته اند خبری از ایشان نبود!!! تا عكسی از همایون در كتاب خانه دیده شد آتش خشم شعله زد!! اخبار كذب جان گرفتند كه آهنگ مشترك در مال اجرا كرده ایم؟؟؟ كاش تصاویر این اجرا را هم میگذاشتید!!
شنیده ها حاكی از تخلفات گسترده است!؟ چرا دایر است پس چنین جایی!؟ چرا تعطیلش نمی كنند تا مردم و هنرمندشان تكلیف خویش را بدانند. قلم كشان محترم شما به من یاد ندهید چه بكنم چه نكنم. درسم را بعد از سال ها شاگردی و هم نفسی با بزرگان ادب و هنر این مرز و بوم آموخته ام. من فراتر از این مردم نیستم و هر جا آنان می توانند حضور داشته باشند چنانچه لازم باشد من هم خواهم بود. چه آنجا كاخ سعد آباد و كنسرت «سی» باشد چه كتابخانه ای در یك مركز خرید عمومی و چه سالن مجلل اسپیناس، چه فرهنگسرای بهمن كه در ركاب پدر و گروه آوا افتتاح شد، چه كنسرت در خیابان و ته ناكجا آباد كه آرزوی من است.
عزیزان گرامی، دیر زمانی شد كه این حقیر جان و تن و دل را به معشوق سپرده امروز از چیزی باك ندارد بگذارید باز هم قلم بفرسایند. غرض این بود كه بدانید چگونه با همرنگ و مخفی شدن در لابلای نقدهای مثلاً سازنده و درخشان هر از گاهی به دنبال تخریب، ظهور می كنند.
من نه شایسته ستایش و تقدیر شما نازنینان هستم و نه حتی قابل برای تقبیح از جانب قلم كشان. بدانید این را و اینگونه فكر كنید كه مبادا روزی دل های نازك و مهربان تان از بخل این نامرادی ها ترك بردارد.»
تا این لحظه جز همایون شجریان، هیچ یك از عوامل تولید و تهییه كنندگان این آلبوم و حتی علیرضا قربانی نسبت به این متن انتقادی واكنشی نشان نداده اند.
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب