یك فیلمنامه نویس مطرح كرد
سینمای ایران فسیل شده است؟!
به گزارش لباس دونی، جابر قاسمعلی با اعلان اینکه فروش بالای بعضی فیلم ها مثل باران های موسمی است، اظهار داشت: سینمای ایران نیازمند یک اتفاق اساسی است و نباید در عصر دیجیتال، به شکل آنالوگ فکر کرد بلکه باید راهی برای آشتی مردم با سینما پیدا کرد و آشتی دادن هم جز این نیست که مردم خودرا در سینما ببینند.
به گزارش لباس دونی به نقل از ایسنا، استقبال زیاد مخاطب از فیلم های کمدی در یک سال اخیر که با رکوردشکنی هایی در فروش همراه بود، رغبت بیشتر فیلمسازان و تهیه کنندگان و سینماداران را به تولید و اکران کمدی سوق داده است. این مسئله دغدغه هایی را میان برخی سینماگران به وجود آورده که آیا از این پس باید در انتظار تولید و نمایش موجی از فیلم های کمدی باشیم؟ آیا این اتفاق که موجب رونق گیشه سینما می شود خوب است یا این دغدغه را هم می تواند به وجود بیاورد که در صورت نداشتن دقت نظر، فیلم های ژانرهای دیگر در مهجوریت قرار می گیرند و کار به جایی می رسد که روزی جامعه مخاطبان از فیلم های ژانر کمدی زده می شوند؟
این مساله را با جابر قاسمعلی یکی از فیلمنامه نویسان شناخته شده سینما و تلویزیون که فیلم «زعفرانیه ۱۴ تیر» علی هاشمی و «رؤیای کاغذی» علی عطشانی به نویسندگی او هنوز فرصت اکران پیدا نکرده است، عنوان شد و او دغدغه های خودرا برای این روزهای سینما بیان کرد.
قاسمعلی که مشغول نگارش یک فیلمنامه زنانه با نام «رافا» است، در گفت وگویی با ایسنا درباره ی این که چه پیش بینی ای از روند تولید و اکران باتوجه به استقبال بیشتر مردم از فیلم های کمدی دارد، بیان کرد: اساساً قبل از بررسی نیاز سینما به فیلم های کمدی و میزان تاثیر آنها بر مخاطب امروز باید مسئله مهمتری را بررسی کنیم؛ این که ما اصلا چه سینمایی داریم؟ واقعیت امر این است که متاسفانه صنعت سینمای ما ورشکسته شده و این مساله ارتباطی به اتفاق های چند وقت پیش یا حتی اپیدمی کرونا ندارد، چون قبل از این اتفاق ها، ناقوس آن به صدا درآمده بود. دلیل مشخص آن هم به مسئله تامین سرمایه و روند تولید برمی گردد که باتوجه به وضعیت دلار و گران شدن هزینه ی ساخت فیلم و در کنار آن ممیزی ها عملاً سینما در تنگنا قرار گرفته است.
وی با اشاره به این که هم اکنون هزینه ساخت یک فیلم با کمترین پروداکشن و کمترین بازیگر حداقل ۱۰ میلیارد تومان است، افزود: این فیلم دست کم باید ۳۰ میلیارد تومان در گیشه به فروش برسد که تازه هزینه هایش برای تهیه کننده یا سرمایه گذار اصطلاحا یِر به یر شود؛ بدین سبب تامین سرمایه یکی از با اهمیت ترین بحران های فعلی سینمایی کشور است که البته باید برخوردهای گاهی سلیقه ای و سخت گیرانه در صدور مجوز را که اساساً به قانون فیلمسازی ارتباطی ندارد، به آن اضافه کرد، چون بطور معمول هر مدیری که در جایگاه سیاست گذار جدید سینما می آید، بنا به شرایط، دستورالعمل های جدیدی را ابداع و مشکل را مضاعف می کند. در چنین اوضاعی تصور کنید یک فیلمساز که باید دنبال سرمایه باشد تا یک نفر را متقاعد کند، دست کم ۱۰ میلیارد تومان پول صرف ساخت فیلم می کند و در مرحله گرفتن مجوز با کلی مسئله مواجه می شود. تمام این ها در حالی است که عده ای به آسانی برای ساخت فیلم ها از بودجه های کلان دولتی استفاده می نمایند و در حقیقت نهادها میلیاردها تومان پول صرف فیلم هایی می کنند که در اکران عمومی بسیار کمتر از هزینه تولید، می فروشند.
قاسمعلی با اعلان اینکه آنها سود را در تولید می بینند و داشتن مخاطب چندان اهمیتی برایشان ندارد، افزود: پس می ماند بخش خصوصی که در این شرایط برای تولید فیلم ناتوان است. بدین سبب آنچه ما از مدت ها قبل داشتیم، جسم نیمه جان سینما بود که شیوع ویروس کرونا و بعد هم اتفاق های اخیر سبب شد جمع قابل توجهی از مردم، دیگر تمایلی به سینما رفتن نداشته باشند، به ویژه آنکه آنها معتقدند آنچه روی پرده می بینند، ارتباطی به زندگی آنها و دغدغه هایشان ندارند. وقتی هم مردم خودشان را روی پرده نبینند به سینما نمی آیند.
او درباره ی برون رفت از این وضعیت معتقد است: تعدیل ممیزی ها یا قانونمند کردن آن و نیز رساندن شرایط تولید و دخل و خرج ساخت یک فیلم به حدی که فیلمسازان به کار علاقمند شوند، می تواند به سینما کمک نماید تا با تولید فیلم هایی که آیینه جامعه باشد، سینما تکانی بخورد.
سینمای ایران فسیل شده است؟!
فیلمنامه نویس فیلم های «روانی» و «تلفن همراه رئیس جمهور» و نیز سریال های «طلسم شدگان» و «راه شب» در ادامه در پاسخ به این که آیا فیلمی همانند «فسیل» را که در کمتر از سه ماه بیش از ۲ میلیون نفر را به سینما کشانده باید یک اتفاق دانست؟ اظهار داشت: بنظر می رسد که همین طور باشد. البته من فیلم را ندیدم و درباره ی آن اظهارنظر نمی کنم اما این فیلم ها با رقم های فروش آنچنانی (۱۱۵ میلیارد تومان) باران های موسمی هستند که یک زمان می بارند و بعد تا مدت ها خشکسالی است. آنچه من درباره ی آن بحث می کنم جریان غالب سینما است که یک جریان جدی و ممتد است نه موارد هر از گاهی، و واقعیت این است که جریان اصلی سینما در کشور ما از بین رفته است. الان باید پرسید آیا همه سینمای ایران «فسیل» است؟! گرچه از یک وجه می توان گفت سینمای ایران فسیل شده است! بخصوص اگر به یاد آوریم فیلم های کمدی زیادی تولید شده که به ضرب و زور بدنبال جذب مخاطب بودند ولی موفق نشدند.
وی اشاره کرد: البته اینکه یک فیلم (فسیل) به چنین فروش بالایی رسیده موجب خوشی من به عنوان یکی از کسانی است که در سینما کار می کنم؛ چون از روشن بودن چراغ سینما خوشحال می شوم ولی مسئله این است که این چراغ با یک «فسیل» روشن نمی ماند. مشکل این است که وقتی فیلمسازان و تهیه کنندگان به لوله های نفت وصل باشند و به آسانی پول خرج کنند و بعد هم سهم خودرا بردارند، دیگر کسی به فکر مخاطب نخواهد بود، بنا بر این متاسفانه من این روزها ناامیدم و تصور می کنم باید یک اتفاق اساسی رخ دهد و راهکاری برای حل این مشکل پیدا شود تا مردم را با سینما آشتی دهد و آشتی دادن مردم با سینما هم غیر از این نیست که آنها خودرا در سینما ببینند.
برخی فیلم های فاخر شریفند اما عنصر جذابیت را ندارند
قاسمعلی در بخش دیگر از این گفت و گو درباره ی این که برخی مطرح کرده اند دست های پشت پرده ای برای گران شدن هزینه تولید در سینما وجود دارد تا بسیاری از سینماگران به ویژه در بخش خصوصی کمتر سراغ سینما و فیلمسازی بروند، اظهار داشت: به نظرم این ها یک سناریوی توهم آمیز است. هر چند این یک واقعیت است که با بالا رفتن هزینه ها، بدنه اصلی سینما نمی تواند کار کند و در چرخه رقابت با نهادهایی که بیلان کاری اش برایشان مهم می باشد، تاب بیاورد؛ چون سرمایه لازم را ندارد.
در جریان صنعت سینما، چرخه ای که با مردم ارتباط برقرار نکند، دیگر ادامه نخواهد داشت ولی در اینجا کار می کند چون صنعت سینما وجود ندارد. بدین سبب سیستم با پول خودش و با هنرمند خودش آنچه را می خواهد می سازد و چیزی که باقی می ماند فیلم هایی است با بودجه های کم که به سختی در این چرخه نابرابر ساخته می شوند. در صورتیکه اتفاق درست این است که توازن برقرار باشد یعنی هم بخش خصوصی بتواند فیلم خودرا بسازد و هم بخش دولتی. آن وقت قضاوت با مخاطب خواهد بود که از چه نوع آثاری استقبال کند و هرکدام که نتوانند تماشاگر کافی داشته باشند شکست می خورند. صنعت سینمای دنیا همین است که اگر مردم از فیلمی استقبال نکنند، فیلم و فیلمساز حذف می شوند، چون فیلمساز پول خودرا از جیب مخاطب بر می دارد ولی در ایران یک فیلمساز چند بار شکست می خورد و باز هم فیلم می سازد که بیشترشان هم تحت عنوان فیلم های ارزشی و فاخر هستند؛ در شرایطی که تعدادی از آنها آثاری شریفند اما عنصر جذابیت برای پسند مخاطب را درنظر نگرفته اند، در نهایت ضرر در سرمایه اتفاق می افتد.
بعضی دست اندرکاران سینما در دنیای دیجیتال، آنالوگ فکر می کنند
او درباره ی نگرانی برخی کارشناسان از رونق گرفتن سینمای زیرزمینی اظهار داشت: ممکنست این اتفاق بیفتد، چون متاسفانه برخی دست اندرکاران سینما آنالوگ فکر می کنند، در صورتیکه در دنیای دیجیتال زندگی می کنند و بر این باور هستند که اگر امکانات و اجازه ساخت داده نشود، تیزری از تلویزیون پخش نشود، بیلبوردی اختصاص داده نشود، یا حتی اسم فردی از یک اثر هنری یا تبلیغی حذف شود، هیچ اتفاقی نمی افتد؛ در صورتیکه دنیای دیجیتال بی توجه به این قید و بندها، فیلم را بصورت زیرزمینی می سازد و بعد هم در اختیار جشنواره های خارجی قرار می دهد. بدبختی اینجاست که وقتی حرف از سینمای زیرزمینی می زنیم، باز هم نمایش آن برای مردم ایران نیست، چون فیلم ها در خارج از کشور به نمایش درمی آیند ولی نباید فراموش کرد که حالا، دوران دانلود است و آنها هم راحت در اختیار همه قرار می گیرند.
قاسمعلی بیان کرد: تمام این اتفاق ها در حالی است که اگر سینماگران را رها کنند، اتفاق های خیلی بهتری رخ می دهد، چون در تمام این سال ها آنها قانونمندتر از اقشار و اصناف دیگر جامعه بوده و نشان داده اند که ممیزی ها را می شناسند و ملاحظات را تشخیص می دهند. اما متاسفانه جریان عجیبی وجود دارد که استاد تولید اپوزیسیون در کشور است که با ایجاد شرایطی، هنرمند را بعد از چند سال، به خارج از کشور سوق می دهند. بدین سبب اگر به سوال اول شما برگردم، به نظرم می رسد که در این وضعیت صحبت کردن از رونق فیلم های کمدی شاید چندان محلی از اعراب نداشته باشد، چونکه مسائل اساسی تری وجود دارد.
منبع: لباس دونی
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب