یك پیشنهاد فرهنگی برای كمك به سیل زدگان
موزه ها چطور به مناطق سیل زده كمك كنند؟
به گزارش لباس دونی یك موزه دار اعتقاد دارد، با روش فرهنگی هم می توان به مردم سیل زده كشور كمك كرد. وقتی مخاطب موزه، با هر كدام از آثار موزه ای متعلق به مناطق سیل زده و تمدن آنها آشنا شود، خود تلنگری برای توجه و كمك به مناطق سیل زده است.
محمد حكمت، دانشجو دكتری موزه شناسی در مؤسسه موزه ملی هند و رئیس سابق موزه گرافیك، در گفتگو با ایسنا، این ایده را مطرح می كند و می گوید: تمام نهادهایی كه به نحوی مستقیم با مردم در ارتباط هستند بخصوص موزه ها می توانند در محدوده فعالیت خود به مناطق سیل زده كمك كنند، عرضه ی نشانه یا توضیحی كنار آثار موزه ای در هر موزه در رابطه با مناطق سیل زده حتی به صورت موقت علاوه بر آشنا كردن مردم با تمدن هر كدام از شهرها، آنها را به سمت كمك بیشتر به آن شهرها می كشاند.
او با بیان این كه از نظر تاریخی ماهیت موزه، هویت و پدیده ای را به اسم موزه شكل می دهد، كه برگرفته از گردآوری آثار تاریخی است، اظهار می كند: گردآوری آثار تاریخی بعنوان بخشی از ماهیت و هویت موزه، همیشه در موزه ها بوده است، بنابراین اغلب موزه شناسان و محققان می گویند یكی از كاركردهای اصلی موزه ارتباط و پیوند با خاستگاهِ مجموعه ها یعنی منطقه ای است كه آثار تاریخی از آن جا وارد می شود.
خاستگاه اثر با جهان موزه ای آثار پیوند محكمی دارد
وی فرش های تاریخی به نمایش درآمده در موزه فرش را نمونه ای از این توضیح می داند و می گوید: وقتی درباره یك فرش صحبت می نماییم نمی توانیم آن بخش از جهانِ فرش كه به نقشه خوانی، رنگرزی و ایجاد تاروپود آن مربوط می شود را نادیده بگیریم، چون این بخش از آن شیء با جهان شیء و خاستگاهش ارتباط دارد، ازاین رو خاستگاه جهان موزه ای بخشی از دنیای آن است كه باید با آن در ارتباط باشند.
او «جام شوش» را یك نمونه دیگر از این مثال ها می داند و بیان می كند: در زمان معرفی این اثر اگر از خاستگاه این جام یعنی شوش صحبت نكنیم، آن شیء چطور پرارزش شناخته می شود، شیء باید در ارتباط و پیوند با خاستگاه خود باشد، ارتباطی كه منشور اخلاقی موزها در ایكوم هم هر سال آنرا روزآمد می كند، یعنی موزه ها باید با خاستگاه خود ارتباط تنگاتنگ بگیرند.
این موزه دار با تاكید بر این كه باید برای همه آثار موزه ای بتوانیم پیوند ارتباطی اشیا با محدوده ای كه امروز در شرایط بحران هستند، را پیدا نماییم، ادامه می دهد: مفرغ های لرستان در موزه ملی ایران یا فرش های تركمن، بختیاری و لری در موزه ملی فرش هر كدام یك دید متفاوت از فرهنگ غنی این مناطق با آن شهرها و نقاط تاریخی شان به مخاطبان موزه ای عرضه می دهند، بنابراین هر كدام از موزه ها باید بر مبنای آثار موزه ای خود یك نگاه خاص داشته باشند.
باید مخاطبان موزه ای را آگاه نماییم كه محیط هر كدام از آثار كجاست
حكمت، تجلی این ایده در هر موزه را نیازمند روش آگاه كردن مخاطب می داند و ادامه می دهد: باید مخاطب موزه ای را آگاه نماییم كه این مفرغ از سرزمینی به دست آمده كه امروز آن درگیر سیل است، كه این اتفاق دو منفعت را همراه با خود دارد.
به نقل از وی، از راه این روایت مخاطب با محتوا و خاستگاه آن شیء آشنا می شود، یعنی این شیء صرفاً به صورت یك جسم منفعل در موزه دیده نمی گردد، بلكه مخاطب متوجه می شود كه هر شیء مناسباتی داشته كه بخش عمده ی آن به محیط اصلی خود برمی گردد، همینطور با این روش، زندگی به موزه ها وارد می شود، ازاین رو یك شیء دو هزار ساله با این روایت به زندگی برمی گردد و به این صورت برای مردم توضیح می دهیم كه این اثر تاریخی میراثِ سرزمینی است كه امروز درگیر سیل است.
این دانشجوی دكترای موزه شناسی در مؤسسه موزه ملی هند با تاكید بر این كه در این كار، فقط بخش های دیرینه شناسی یا مردم شناسی صرف درگیر نیستند، اضافه می كند: باید روایتی تدوین شود تا از آن روایت یك فرایند مخاطب شناسی ایجاد شود.
او با تاكید بر ضرورت آگاهی رسانی موزه ها به خصوص موزه ملی ایران در هر دو بخش ایران باستان و دوران اسلامی و تهیه ی یك روایت از آنها، ادامه می دهد: اگر بخواهیم موزه ها به مردم صدمه دیده از سیل و شهرهای سیل زده كمك كنند، باید نخست موزه آگاهی رسانی كرده و مردم را آگاه كنند كه این مناطق اصالتاً میراث دار كدام آثار تاریخی بوده اند، یعنی از این طریق نگاهی هم به محیط خواهیم داشت.
حكمت با تاكید بر امكان كمك رسانی غیرمستقیم موزه ها به مناطق سیل زده اشاره می كند: این اقدام یك نوع تلنگر زدن به مخاطب است، یعنی این سرزمین چه میراث و چه تاریخی داشته است.
موزه ها مدیون مناطق سیل زده اند
رئیس سابق موزه گرافیك اما از جانب دیگر موزه ها را مدیون بخش های زیادی از مناطق سیل زده می داند و تاكید می كند: سازمان میراث فرهنگی و دیگر دستگاه های فرهنگی با بخشِ زیادی از آثار تاریخی آن مناطق، توانسته اند كارهای فرهنگی خویش را جلو ببرند.
او برگزاری نوروزگاه ها در مناطق مختلف شهرها به خصوص تهران توسط مدیریت شهری را نمونه ای از این كارهای فرهنگی می داند كه در هر كدام از آن پایلوت ها نمایش رقص اقوام ایرانی مردم را به خود جذب می كند و می گوید: بهتر است از همین طریق هم به مناطق صدمه دیده كمك كرد.
این موزه دار این كار را یك معامله فرهنگی دو طرفه و پایاپای و حتی یك كنش فرهنگی معرفی می كند كه سبب می شود این هویت ملی شكل بگیرد و می گوید: برپایه دوستی اقوام و محبتی كه بین افراد مختلف در جامعه شكل گرفته، هویت ایرانی هم شكل گرفته است، ازاین رو موزه ها هم باید خویش را وارد فرایند كمك رسانی كنند، هر چند با عنایت به آثار تاریخی كه در خود نمایش می دهند، این یعنی كاركرد موزه ای هر موزه.
ایجاد كمپینی از جانب موزه داران برای كمك به سیل زدگان
وی همینطور مردم سیل زده كشور در ایام گذشته را به شكلی میراث داران واقعی فرهنگ و هنر ایران می داند و می گوید: پیشنهاد می كنم با شعار «سیل زدگان، میراث داران فرهنگ و هنر ایران»، یك كمپین فرهنگی در موزه ها و مراكز فرهنگی هنری كشور برای كمك به مردم سیل زده ایجاد شود.
حكمت معتقد است: مهمترین كاركرد موزه آگاه سازی جامعه درباره تجربه زیستِ انسان و درس های زندگی است. بی گمان چراغ موزه ها به كمكِ دستِ صنعتگران و هنرمندان ایرانی روشن مانده است. اگر آثار غار «هوتو» در بهشهر، «كلماكره» در لرستان یا آثار محوطه های تاریخی «خوزستان» نبود، چه برای بازنمایی در موزه ها داشتیم؟ اگر رقص اقوام ایرانی نبود چگونه جشن نوروزگاه سالانه برگزار می شدند؟ اگر فرش تركمن، لری و بختیاری نبود، چه حرفی برای گفتن در موزه ها می ماند؟
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب