استاد دانشگاه:
شبكه های اجتماعی خاصیت جادویی خویش را از دست می دهند
یک جامعه شناس اظهار داشت: امروز شبکه های اجتماعی در اوج هستند و مردم باورشان دارند ولی به احتمال زیاد در آینده ای نه چندان دور اشتباهات شبکه های اجتماعی برای مردم آشکار شده و خاصیت جادویی خویش را از دست خواهند داد.
در ماه های اخیر و بخصوص از شروع سال جدید و داغ شدن بحث انتخابات ریاست جمهوری، شبکه های اجتماعی و فضای مجازی بیشتر از گذشته به محملی برای گفتگو و شنیدن آرا مختلف آدم هایی بدل شده است که حرفی برای گفتن یا پیامی برای شنیدن دارند.
در این میان شبکه اجتماعی جدید صوت محور کلاب هاوس شاید به علت تازگی بیشتر از هر شبکه ای مورد اقبال بوده و بخصوص به فضایی برای بحث و عرضه نظر در باب کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری و مباحث پیرامون آن بدل شده است. فضایی که حتی چهره های صاحب نام و نخبگان قدرت را به خود جذب کرده و نام آنرا بیشتر از پیش بر سر زبان ها انداخته است.
استقبال از برنامه بار دیگر این سوال را مطرح ساخته است که آیا شبکه های اجتماعی می توانند بعنوان جایگزینی برای رسانه ای مانند تلویزیون در ایران محسوب شوند؟
محمدعلی الستی عضو هیات علمی دانشکده روانشناسی و علوم اجتماعی دانشگاه آزاد واحد تهران مرکزی در گفتگو با خبرنگار ایرنا به توضیح جایگاه تلویزیون و شبکه های اجتماعی پرداخت که در ادامه آمده است.
این روزها می بینیم شبکه هایی اجتماعی مانند کلاب هاوس محملی برای بیان آرا و اندیشه ها و حضور چهره های مختلف از نخبگان قدرت و... شده است؛ آیا با حضور شبکه اجتماعی جدید، رسانه های قدیمی تر مانند تلویزیون کارکرد خویش را از دست داده یا می دهند؟
اصولا خیلی از رسانه ها زمان رشد، بلوغ، محبوبیت و تمدید محبوبیت دارند که هریک در دوره ای رخ می دهد. بخصوص به علت عملکرد ضعیف صدا و سیما در سالهای اخیر، روز به روز از اعتبار و اهمیت آن کاسته و شبکه های اجتماعی تاحدودی توانسته اند جای آنرا بگیرند؛ شبکه های اجتماعی به علت خصوصیت های خاص هم اکنون توانسته اند نقش اول را در انتقال مباحث در رابطه با انتخابات داشته باشند.
حتی کسانی که در تلویزیون تریبونی برای صحبت دارند در شبکه های اجتماعی ای همچون کلاب هاوس حضور پیدا کرده و در آنجا به عرضه دیدگاه های خود می پردازند؛ دلیل این مورد از نظر شما چه چیزی است؟
آنها آگاه هستند که رسانه ای که در اختیار دارند، هم اکنون قدرت این شبکه ها را ندارد. تلویزیون نفوذ و تأثیر حال حاضر شبکه های اجتماعی را ندارد و توجه و تمرکز بخش عمده ای از مردم به فضای مجازی است.
بر این اساس آیا شبکه های اجتماعی در بلند مدت قدرت کنارزدن رسانه ای مانند تلویزیون را دارند؟
خیر در طولانی مدت چنین اتفاقی نخواهد افتاد. در مورد جایگزینی رسانه ها و اینکه در دراز مدت چه رسانه ای می تواند جایگزین چه رسانه ای شود بحثی فنی وجود دارد که طولانی است. اما هم اکنون فضای مجازی حرف اول را در انتقال پیام ها می زند و بین مردم بسیار نفوذ دارد؛ بنابراین شاهدیم حتی آنانی که در صدا و سیما نفوذ دارند ناچارند به فضای مجازی وارد شوند.
دلیل این اقبال شبکه های اجتماعی بخصوص در این روزها و گفتگو در باب انتخابات چیست؟
عملکرد ضعیف صدا و سیما در تبیین مسائل، سانسور، پوشاندن حقیقت ها و وارونه جلوه دادن آنها همچون علل این مورد است. در واقع صدا و سیما در راه تحریف آنقدر پیش رفت که اعتبار رسانه را از بین برد؛ بنابراین می بینیم صاحبان تریبون در این رسانه هم گاهی آنچه دنبال می کنند را در فضای دیگری دریافت می کنند.
اما از طرفی شبکه های اجتماعی خصوصیت هایی از لحاظ ساختاری دارند که آنان را برجسته می سازد. در تلویزیون ارتباط یک طرفه است اما در شبکه های اجتماعی دوسویه است و امکان مشارکت مخاطب وجود دارد. این مشارکت مخاطب از بحث های اصلی و اساسی در قدرت رسانه است.
در دوره ای هربرت مارشال مک لوهان (متفکر کانادایی) با مطرح کردن عنوان رسانه های سرد و رسانه های گرم درصدد برآمد نقش این مشارکت را نشان دهد و مثلا به رسانه هایی مانند رادیو رسانه گرم و به رسانه هایی هایی مانند روزنامه و تلویزیون رسانه سرد می گفت.
رسانه سرد رسانه ای است که مخاطب باید بسیار تمرکز و مشارکت داشته باشد تا بتواند پیام آنرا بگیرد؛ ازاین رو از کارهای دیگرش می ماند. مثلا شما نمی توانید غذا بخورید و تلویزیون ببینید یا درحال خوردن نمی توانید روزنامه بخوانید به علت اینکه تداخل ممکن نیست اما وقتی رادیو گوش می کنید امکان دارید که رانندگی کنید، ظرف بشویید، غذا بخورید چونکه رادیو رسانه ای گرم است و خودش کارش را انجام می دهد.
در نتیجه گاهی این مشارکت حسی در جاهایی معکوس بود؛ یعنی رسانه ای که از نظر مشارکت حسی گرم محسوب می شد، در انتقال پیام ها کارآمدتر بود. اما اینجا ما مشارکتی حرکتی داریم یعنی اینکه افراد می توانند در تولید و انتقال پیام مشارکت کنند و دیگر آن سیستم عمودی و انتقال از بالا به پایین پیام کنار گذاشته شده و جریان شکلی افقی یافته است و احساس نابرابری وجود ندارد.
این نوع انتقال پیام به مخاطب دلگرمی و عزت نفس بیشتری می دهد تا به این دست شبکه ها بیشتر بپردازد و بیشتر به آنان برای دریافت خبر و... تکیه کند.
بر اساس آنچه بیان شد، تصور می کنید این محوریت و اقبال شبکه های اجتماعی تا کجا ادامه خواهد یافت؟
زمانی بود که دو نظریه هم عرض یکدیگر مطرح می شدند؛ یکی نظریه تزریقی بود که عقیده داشت رسانه ها تزریق نامحدود دارند و این را به سرنگی تشبیه می کرد که کافی است تزریق شود؛ یعنی همچنان که شما وقتی ترکیبی شیمیایی را تزریق می کنید اگر آن ترکیب درست باشد کسی که به او تزریق می شود حتی اگر خبر داشته باشد این ترکیب چیست نمی تواند در مقابل آن تأثیر مقاومت کند. داروی بیهوشی، سم و... وقتی تزریق شود فرد متاثر از آن خواهد بود.
اما نظریه دیگری به نام استقامت هم بود که می گفت رسانه ها قدرت محدود دارند و مخاطب حق انتخاب و قدرت مقاومت در مقابل رسانه دارد. به نظر می رسید این دو نظریه مقابل هم هستند اما بعدها مشخص شد این نظریه ها در امتداد هم هستند یعنی هر رسانه ای در ابتدا که ظهور می کند بین مردم نوعی اثر جادویی، زیاد و اعتبار دارد و بسیاری به آن توجه می کنند.
مثلا دستگاه چاپ تا سالیان سال و مدت ها پس از اختراع مورد وثوق بود و هرکسی می خواست به سندیت و اهمیت سندی اشاره کند، به چاپ شدن آن استناد می کرد ولی بعدها آنقدر حرف های بی اعتبار و دروغ منتشر گردید که چاپ اعتبار خودش را از دست داد.
یک زمانی تلویزیون و رادیو هم چنین جایگاه برجسته ای داشتند؛ چنان که رادیو توانست آدولف هیتلر را به آدولف هیتلر بدل کند چون که نقش فریبنده اش برای مردم روشن نشده بود اما امروز می بینیم رادیو تأثیر گذشته خویش را ندارد.
شبکه های اجتماعی هم از این قاعده مستثنی نیستند. این شبکه ها امروز در دوره اوج و برجستگی خود هستند و بسیار تأثیر دارند، مردم باورشان دارند ولی به احتمال زیاد در آینده ای نه چندان دور اشتباهات شبکه های اجتماعی آنقدر برای مردم آشکار خواهد شد که خاصیت جادویی خویش را از دست خواهند داد.
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب