عزاداری محرم به روایت جعفر شهری، ۳،

حركت دسته های صاحب عزا از تكیه تا تكیه

حركت دسته های صاحب عزا از تكیه تا تكیه

لباس دونی حركت دسته های صاحب عزا از تكیه تا تكیه


به گزارش لباس دونی به نقل از ایسنا، جعفر شهری در جلد دوم کتاب "طهران قدیم" خود درباره برگزاری آیین های عزاداری و دسته جان سینه زنی مردم در قرن ۱۳ نوشته است: "به جز روضه و عزاداری در مساجد و تکایا و حسینیه ها نوع تعزیه داری دوم نیز وجود داشت و آن به راه انداختن دسته و سینه زن و عزادار سیار بود که هر محل در عزاخانه ها هیئت ها و دسته هایی جهت نمایش و حرکت به دور کوچه بازارها به راه می انداختند که قویترین و معروف ترین آنها دسته "میدان" و دسته "عرب ها" و پس از اینها دسته های "قزاقخانه"، "سنگلج"، "قنات آباد"، "ترک ها" و پس از اینها دسته های محلی و غیر محلی مانند دسته "بزازها"، "نانواها" و "زرگرها"و دسته هایی که هر یک به کوچه و گذر و بازارچه و مسجد و تکیه و سقاخانه و امامزاده های منسوب بوده به نام آن راه می افتادند.
*شبیه سازی عاشورا توسط مردم در قرن ۱۳
این دسته ها از روز هفتم به حرکت درآمده به بازارها می آمدند و آمدن آنها هم به بازار که حتمیت داشت از آن جهت بود که اولاً مساجد معتبر مانند "مسجد شاه" و "مسجد ترک ها" و "مسجد حاج سید عزیزالله" و "زرگرها" و "مسجد جامع" در بازار قرار داشت و دیگر گرمی و جوش و جلوه آنها در بازار و زیر سقف زیادتر به نظر می آمد و حرکت آنها در اثر محدودیت مکان و تنگی مسیر منظم تر و جمعیت آنها زیادتر و طول دسته بلند تر و صدای مزقان (گرفته شده از موزیکان و موسیقار) و موزیک نیکوتر و پرنورتر به گوش می رسید.
هر دسته عبارت بود از چند بیدق کوچک و بزرگ، تکی فرد و پیوسته بهم مثلث در اول که بعضی دوسر آنها با گرهی بهم متصل شده به دست کودکان و نوجوانان ۱۰ دوازده ساله می دادند و اطفال و کودکانی چند سیاه پوشیده و سفید پوشیده به صورت سقا، آراسته به پیش بند و "چهل بسم الله" و "کشکول"، که نوحه خوان و سینه زنان از دنبال آن و سرانِ دسته و ریش سفیدها و معتبرین محل و معممین با سر و پای برهنه و گِل به سر و ریش مالیده و خاک و کاه به سر و رو پاشیده و شال عزا به گردن انداخته سر به زیر و با قدم های آهسته و با نوحه نوحه خوان ملایم و متین مشت به سینه می کوفتند، از دنبال ایشان راه می افتادند و بیدق هایی چند دیگر که بر یکی آنها که از مخمل و ماهوت و به شکل مستطیل بود و با دو چوب که بر دو طرف داشت توسط دو بیدق دار به صورت پارچه نوشته های شعار نگاه داشته بود نام هیئت و محل و دسته به روی آن چرخ دوزی و کاموا دوزی شده بود و بیدق هایی نقوش از اشعار مراثی و آیات قرآنی "انا فتحنا" و "نصر من الله" و تصاویر حضرت عباس با دست و بی دست و علی اکبر و غربت و بی کسی و امام حسین (ع) و بالاسر حضرت عباس و بر سر نعش علی اکبر نشسته بود.
از عقب ایشان حرکت می کرد و دست های موزیک به مناسبت اهمیت و کم مقداری دسته مشتمل بر طبل و شیپور و سنگ و نی و قره نی و فلوت و دهل پشت سر آنها راه می افتاد و علامتی از پس آن و دسته های سینه زن از دنبال علامت و اگر دسته همراه شبیه سازی و تعزیه نیز همراه بود صورت هایی از وقایع کربلا و لابلای آنها و بازدیدها و علم هایی به رنگ های مختلف و دنبال هر علامت باز سینه زن و قمه زن به همین صورت امتداد می گرفت.
اگر دسته همراهِ "تعزیه" یعنی شبیه سازی بود حرکت شبیه خوانان برمبنای روایات مقاتل و ورود کاروان امام حسین به صحرای کربلا، انجام می شد.
این شبیه سازی در دسته ها که نمایشگر یک صحنه کامل از وقایع کربلا بود در روز ۱۰ محرم به اوج کمال خود رسیده تمام اتفاقات این روز در آن نمودار می شد، به حدی که فریاد (وای حسین کشته شد _ نور دو عینم چه شد) سینه زن ها و تماشاچیان به آسمان می رسید و سردسته ها برگشته خلاف نظم و ترتیب تا این ساعت، شوریده و شتابزده و بی نظم حساب برای ناهار روانه ی مساجد و تکایا می شدند.
*روایت سفیر فرانسه از عزاداری مردم قرن ۱۳
این دسته ها را نه هر ناآگاه ناواردی می توانست داره کند که باید کاردیده ترین تعزیه خوانان و ورزیده ترین تعزیه گردان ها در آن دخالت داشته باشند و این شبیه خوانی ها و نمایشات با چنان قدرت مهارتی انجام می گرفت که گویی واقعه عاشورای حسینی با تمام جزئیاتش تجدید می شد آن چنان طبیعی و صحیح کارگردانی شده هنرنمایی می شد که دل هر سنگدلی را به لرزه درآورده اشک از دیدگان خُرد و کلان سرازیر می کرد.
تا آنجا که وقتی سفیر فرانسه آنرا تماشا کرده از او درباره ان سوال شده بود، اظهار داشته بود: "با آن که از مطالب اجرا کنندگان سر در نمی آورم ولی بی خودانه سرشک به گونه ها میغلطید"! و از این روی هم بود که چون صحنه های آن سوار و پیاده می گذشت شیونی بود که زن و مرد و کوچه و بازار را اشباع می نمود و دشنام و لعن و طعنی بود که بر قتله ی حسین به هوا می رسید.
*دسته های معروف عزاداری تهرانی های قدیم و زمان بیرون آمدن آنها از تکیه
این دسته ها هر یک از محله و تکیه حرکت می کردند و خودرا به بازار رسانیده دو سر مسجد را دور زده مراجعت می کردند که در واقع بازار مرکز و محل اصلی هنرنمایی آنها به شمار می آمد.
نخست دسته قزاقخانه بسر دستگی "رییس دیویزیون قزاق سرتیپ رضاخان" و پیشاهنگی چند سرتیب و سرهنگ و یاور سر و پا برهنه از میدان مشق به طرف میدان توپخانه و ناصریه و سبزه میدان و بازار اروسی دوزها و مسجد ترک ها و بازار پاچنار و خیابان جلیل آباد و قزاقخانه در آخر مسیر می رفتند.
دسته دوم سنگلج شامل چند دسته از بچه های محله سنگلج و توابع مانند تکیه سنگلج و کوچه شریف دوله و کوچه گذرهای ابوابجمعی از تکیه حرکت و از خیابان جلیل آباد وارد گذر پاچنار شده از بازار بزازها بیرون رفته خیابان جباخانه را طی کرده به خیابان جلیل آباد و تکیه بر می گشتند.
دسته میدان از چندین دسته همچون دسته "عرب ها" از بچه های میدان امین السلطان و دروازه شاه عبدالعظیم و میدان کاه فروش ها و مال فروش ها و کهنه فروش ها و اسب فروش ها و بازار دروازه و کوچه سید اسماعیل و چهارراه اسماعیل بزاز و چهارسو بزرگ و چهارسو کوچک گذشته و از بازارچه زعفران باجی عبور کرده و پس از گذر از کوچه های باغ ایلچی و کوچه قاطرچی ها هر کدام راه تکیه و حسینیه خودرا در پیش می گرفتند.
دسته قنات آباد نیز شامل چند دسته از اهالی قنات آباد و دروازه غار و گود عربها و گود اختر گور و کوچه بازارچه های آن که خیابان قنات آباد به راه افتاده بازار عباس آباد به بازار باغ ایلچی و بازار پاچنار می رفتند از خیابان جلیل آباد سرازیر می شدند.
از طرف دیگر دسته هایی مانند دسته شاه آباد، لاله زار، علاالدوله، عین الدوله، سرچشمه، کوچه قجرها و سرپولک مستقلاً حرکت کرده هر کدام خیلی عظیمی را تشکیل می دادند و هدفشان بازار و مرکز خودنمایی شان سرپوشیده ها و مساجد مرکزی شهر بود که از چهار گوشه تهران به آن رو می آوردند.
در بین دسته جات دسته "میدان" از همه شریف تر و پر آزارتر بود و کمتر سالی بود که مشاجره و منازعه ای برپا نساخته قتل و کشتاری به راه نیندازند و رجزهایی برای تحریک و بهانه و هم پریدن داشتند که در سینه زدن بجای نوحه به کار می بردند به این صورت که میدانی ها برای سنگلجی ها می خواندند؛
(شیر سنگلج مشدی حسن لش/ اول خودشو بعد پسرعمه اش) و سنگلجی ها می خواندند؛(سر میدون یکیشون حاجی خداداد/که پس خونه به پیش خونه گرو داد// خنازیری دوم مرد مددکار /که با یک چک دمر شد توی بازار) و شعاری از جانب میدانی ها برله یکی ازبکی بزن های میدان (قربون دو بازوت حاجی معصوم /که برق قدارت تهرونو لرزوند)
اما جامع ترین و کامل ترین دسته ها، دسته عرب ها به ریاست حاجی قاضی بود که آخرین صحنه اش درست هنگام ظهر در حضور درباریان که در ایوانِ سر در شمس العماره نشسته بودند و در میدان شمس العماره انجام می گرفت."
منبع: شهری، جعفر. (۱۳۷۱). طهران قدیم، ج۲. چاپ هفتم. نشر معین. تهران. صص ۳۸۳ - ۳۹۳




منبع:

1399/06/09
14:04:38
5.0 / 5
1848
تگهای خبر: هنر
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)

تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
لطفا شما هم نظر دهید
= ۴ بعلاوه ۴
لباس دونی